طنز ریاضی

شرلوک هولمز و واتسون رفته بودند صحرا نوردى . شب چادر زدند و زیر آن خوابیدند. نیمه‌هاى شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست . بعد واتسون را بیدار کرد و گفت:  نگاهى به آن بالا بینداز و به من بگو چه مى‌بینى؟
 واتسون گفت : میلیون‌ها ستاره مى‌بینم .
 هولمز گفت : چه نتیجه مى‌گیرى؟
 واتسون گفت : ازلحاظ روحانى نتیجه مى‌گیریم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم .

*از لحاظ ستاره‌شناسى نتیجه مى‌گیریم که زهره در برج مشترى است ، پس باید اوایل تابستان باشد .
 از لحاظ فیزیکى ، نتیجه مى‌گیریم که مریخ در محاذات قطب است ، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد .
 شرلوک هولمز قدرى فکر کرد و گفت : واتسون ، چرا دقت نمی‌کنی . نتیجه اول و مهمى که باید بگیرى اینست که چادر ما را دزدیده‌اند !

 

 بله ، در زندگى همه ما بعضى وقت‌ها بهترین و ساده‌ترین جواب و راه حل در کنارمان است ، ولى این قدر به دور دست‌ها نگاه مى‌کنیم که آن را نمى‌بینیم.

طنز ریاضی



روزی انیشتین به چارلی چاپلین هنرمند بزرگ گفت :

 

می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟


این است که همه کس حرف تو را می فهمد!



چارلی هم خنده ای کرد و گفت:

 

تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟

 
این است که هیچکس حرف تو را نمی فهمد!!!

طنز ریاضی

نحوه درس خواندن دانش آموزان

 

 

 

طنز ریاضی

چطور میشه 4 را بین 5 قرار داد ؟
دانشجوی پزشکی : جوک جدیده ؟
دانشجوی علوم انسانی : غیر ممکنه !
دانشجوی مدیریت : تو اینترنت گشتم نبود
دانشجوی ریاضی : خیلی راحت /اینطوری :

F(IV)E
عشق است ریاضی

 

طنزهای روزهای مدرسه

طنز روزهای مدرسه

نمره ۲۰ (آرزوی محال)

میز آخر (بهشت پنهان)

روز امتحان (روز واقعه)

اولین کسی که معلم از او میپرسد (قربانی)
نگاه دانش آموز به معلم (میخواهم زنده بمانم)
مدیر مدرسه (پدر سالار)
خارج از مدرسه (کافه)
زنگ زیست (معنی عشق)

کیف مدرسه (محموله)
تقلب (چشمهایم برای تو)
پنج شنبه (خانه دوست کجاست)
جلسه معلمان (نقشه قتل دانش آموز)
زنگ تفریح (حمله به توالت)

پای تخته (قتلگاه)
ورود مدیر مدرسه (تشریفات نظامی)
کارنامه های تجدیدی (سالهای دور از خانه)
تعطیلات مدرسه (روزهای خوشبختی)
گرفتن تقلب از دست دانش آموز (بازی دیگر تمام است)
امتحان شهریور (شانس زندگی)
فضول کلاس (کارآگاه ویژه)
معلم در خواب دانش آموز (شبهی در تاریکی)
بردن کارنامه به خانه(نبودن سر بر تن)
شب امتحان (وصیت نامه)
قبولی شهریور (بازگشت به خانه)
تقلب کردن (بی تو هرگز)
زنگ کلاس (دیدار ارواح)
مدرسه (چوبه دار)
زنگ ورزش (امید دانش آموز)

طنز ریاضی


 

روی دیوار بهزیستی نوشته بود :

" شیر مادر و مهر مادر جایگزین ندارد "

شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد

پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم

اما هیچ کس حقیقت مرا نفهمید

جز معلم ریاضیم که میگفت : " گوساله بتمرگ "

زنده یاد حسین پناهی